کد مطلب:316711 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:138

یا ابوالفضل! او را ببخشید
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ عباس اصفهانی رضی الله عنه در مدرسه حجتیه قم مشغول تدریس بود. ایشان در كتاب دین چند حكایت عجیب از جن زدن افراد و راه نجات آن ها آورده است كه یكی از آن



[ صفحه 117]



حكایت ها مربوط به كرامات حضرت ابوالفضل علیه السلام است، ایشان فرمودند: یكی از زنانی كه سال هاست او را می شناسم و به صدق گفتارش اطمینان دارم گفت مقداری سیب زمینی داخل ظرف گذاشتم و آن را در آشپزخانه پختم و بعد از آن به اتاق آوردم بدون این كه بسم الله بگویم: سپس تمام سیب زمینی ها را با مادرم خوردیم و خوابیدیم و نیمه شب ناگهان سنگین شدم، به طوری كه حالت غش و بی هوشی به من دست داد. مادرم از صدای ناله ی من از خواب بیدار شد و به بالینم آمد، وقتی حالت مرا دید مرا نوازش كرد؛ ولی افرادی كه مادرم آنها را نمی دید، مرا می زدند و من با التماس به آن ها می گفتم: گناه من چیست؟ سپس من حضرت ابوالفضل علیه السلام را قسم دادم كه دست از من بردارند؛ اما آن ها در پاسخ من می گفتند: چرا آب داغ ریختی و كودك ما را سوزاندی؟ در این هنگام شخص بلند قامتی ظاهر شد و به آنها گفت: بس است، از او درگذرید و او را ببخشید دست از سرش بردارید: كودك شما فقط موهایش سوخته، ولی تن او سالم است. آن ها در اثر شفاعت این شخص كه به نظرم حضرت ابوالفضل علیه السلام بود، دست از سر من برداشتند و رفتند و من به هوش آمدم و به حالت طبیعی برگشتم. [1] .



[ صفحه 118]




[1] چهره ي درخشان قمر بني هاشم عليه السلام، ج 3، ص 304 - 305.